دست رو دست نذار و از جا پاشو لحظه ای برای دلگرمیِ من
زمینه – شب دوم فاطمیه دوم 1395
دست رو دست نذار و از جا پاشو لحظه ای برای دلگرمیِ من
کمی آهسته قدم بردار و تنها خواهش علی رو پس نزن
یادته اون روزا رو میگفتی که برا همیشه پیش من میمونی
ولی حالا چیشده که داری برام شعر خداحافظیتو میخونی
آرومم کن ، پاشو جلو چشام قدم بزن
آرومم کن ، بساط گریه رو به هم بزن
آرومم کن ، روزای خوبو باز رقم بزن
... پیش چشمام ، کبوتر علی پرپر نزن ...
همه چیزو که خودم فهمیدم نمیخواد بگیری روتو از من
صورتت کبود و پهلو زخمی ، چی آورد به سر تو این دشمن
پیشم بمون خانومم اگه بری تموم دنیا رو سرم آواره
بعد تو میدونی که قاتل جون همسرت میخ در و مسماره
مثل سابق پاشو جارو به این خونه بزن
از جا پاشو دوباره پر تو این لونه بزن
با دستت باز موهای زینبو شونه بزن
... پیش چشمام ، کبوتر علی پرپر نزن ...
شبا که پهلو به پهلو میشی دل من تپش تپش میریزه
میسوزم تو آتیش غمهات و دلم از آه غمت لبریزه
تنها نذار زینب رو روزی میاد که میبینه حسین توی گوداله
دشمن به روی سینه ، به زیر سم مرکبا تن حسین پاماله
خون تازه از رگهای حسین جاری میشه
روی نیزه سر بی تنه که قاری میشه
کار زینب اسیری گریه و زاری میشه
... پیش چشمام ، کبوتر علی پرپر نزن ...