باز فاطمیه سجاده ی غم بازه
باز فاطمیه سجاده ی غم بازه
دل مرثیه میسازه از غربت زهرا
باز فاطمیه آتیش به دل افتاده
خون نغمه به سر داده از غربت زهرا
امان از سوزِ غم ها
میان کوچه تنها
امان از ناله ی زهرا
فصل عزای مادر شد
اُم اَبیها پرپر شد
ماه عزای حیدر شد
... امون امون ، ای دل ای دل ...
باز فاطمیه باز غصه ی اون سیلی
یاسی که شده نیلی ، میخ در و مادر
باز فاطمیه شمعی که زده سوسو
دست میگیره به پهلو ، وای از دل دختر
امان از گوش پاره
فقط با یک اشاره
پُر از خون زخم گوشواره
چشای کم سوش پُر خونه
فصل نگاهش بارونه
انگاری مادر مهمونه
... امون امون ، ای دل ای دل ...
باز فاطمیه باز اشکای پنهونی
باز پیراهن خونی ، وای از دل زینب
باز فاطمیه وقت نماز مادر
از خواب میپره دختر از ناله ی یا ربّ
دلم خون از بلا شد
مدینه کربلا شد
دوباره تازه غم ها شد
همیشه یادت میمونم
برا حسینت میخونم
به یاد زینب مجنونم
... امون امون ، ای دل ای دل ...
شاعر : محمد ابراهیمی اصل