واویلا آه و واویلا زمین کربلا
بوی ایثار و شهادت بوی خون می آید
... واویلا ، آه و واویلا ، زمین کربلا ...
بوی ایثار و شهادت بوی خون می آید
عشق از پرده ی اسرار بُرون می آید
این سوی معرکه آوای جنون می آید
آن سوی معرکه پیوسته قُشون می آید
این حسین است که سَر سلسله ی مستان است
امشبی را شَه دین در حرمش مهمان است
... واویلا ، آه و واویلا ، زمین کربلا ...
کربلا آینه در آینه حیران حسین
لشکر جن و مَلَک گوش به فرمان حسین
همه ی کُون و مکان دست به دامان حسین
زینب آواره ی گیسوی پریشان حسین
آنچه عشاق ندارند سر و سامان است
امشبی را شَه دین در حرمش مهمان است
... واویلا ، آه و واویلا ، زمین کربلا ...
ساقی امشب به قَدَح باده ی غم میریزد
عصر فردا همه ی عرش به هم میریزد
خون سقای ادب پای علم میریزد
دشمن از جانبِ هر سو به حرم میریزد
زینب از ماتم فردای حرم گریان است
امشبی را شَه دین در حرمش مهمان است
... واویلا ، آه و واویلا ، زمین کربلا ...
بین دشمن پسر فاطمه بی یاور بود
شب مظلومیت عطرت پیغمبر بود
کربلا شاهد دل کَندن یک خواهر بود
بین یک عاشق و معشوق شب آخر بود
شب عاشق کُشی و دلبری جانان است
امشبی را شَه دین در حرمش مهمان است
... واویلا ، آه و واویلا ، زمین کربلا ...
حضرت فاطمه در کرب و بلا بود امشب
دل یاران پُر از ایمان به خدا بود امشب
بر لب اهل وِلا ذکر و دعا بود امشب
ذکر طفلان حرم وا عطشا بود امشب
شب پایانیِ آرامش این طفلان است
امشبی را شَه دین در حرمش مهمان است
... واویلا ، آه و واویلا ، زمین کربلا ...
بعد سقا نکند از حرم عزت برود
از خِیام پسر فاطمه حُرمت برود
نکند دختر زهرا به اسارت برود
مَعجر عمه ی سادات به غارت برود
همه ی دشت پُر از عطر خوش ایمان است
امشبی را شَه دین در حرمش مهمان است
... واویلا ، آه و واویلا ، زمین کربلا ...
دوست دارم نوکر خوش صدای ارباب