دارم میرم شب وصاله ، ندیدمش این همه ساله
هیئت بین الحرمین طهران
دارم میرم شب وصاله
ندیدمش این همه ساله
بهم میگه پیر شدی علی
خیلی زمین گیر شدی علی
از زندگیت سیر شدی علی
بهش میگم راست میگی ولی
سی سال پیش مُرده بود علی
منو ببَر بی معطلی
پیر و خستمو
بیا بگیر دیگه دستمو
بار سفر هم که بستمو
نگاه کن فرق شکستمو ، زهرا
رفتی بی خبر
بدون همراه و همسفر
حالا چشام خشک شده به در
بیا منو با خودت ببَر ، زهرا
اُمُ البنین و زینبین
خدانگهدار حسن
خدانگهدار حسین ، خدانگهدار
نبودی و اُمُ البنین بود
وقتی عَلیت خونه نشین بود
نبودی و فضّه میدونه
خونه ی قبرم شد اون خونه
چشام هنوز خیس بارونه
کاش میومد بارون اون روزی
که میدیدم داری میسوزی
مُغیره کرد فتنه اندوزی
حُرمتا شکست
غرور من زیر پا شکست
وقتی که در بی هوا شکست
یادمه پهلوت کجا شکست ، زهرا
صدف شکست
گوهرش افتاد زِ کف شکست
تیرو زدن گوهرو شکست
آی سینت از چند طرف شکست ، زهرا
اُمُ البنین و زینبین
خدانگهدار حسن
خدانگهدار حسین ، خدانگهدار
زینب تو کوه پُرغرور باش
بودی همش بازم صبور باش
از بعدِ من سخته میدونم
حرفی نزن سخته میدونم
داغ حسن سخته میدونم
سخت تر از اون کربلاست زینب
به قتلگاه از قفا زینب
سَری که میشه جدا زینب
بدترش کجاست
گم میکنی پیکرش کجاست
شلوغه گودال سرش کجاست
خودت بگرد مادرش کجاست
زیر دست و پا
به زیر خنجر شکسته ها
یکی داره میزنه صدا
من اینجا هستم خواهر بیا
اُمُ البنین و زینبین
خدانگهدار حسن
خدانگهدار حسین ، خدانگهدار