عصمت کبرایی و زهرا شده نامت
واحد – شب دوم فاطمیه دوم 1397
عصمت کبرایی و زهرا شده نامت
تا ابد الدهر منم عبد و غلامت
مریم و آسیه کنیزان تو بی بی
عالم و آدم همه محتاج طعامت
حضرت مادر به تو وابسته ترم
عمریه بی بی سایه داری رو سرم
سوره ی کوثر تویی ناموس خدا
من به غلامیِ شما مفتخرم
تا به ابد حیدری ام
ممنون از این مرحمت مادری ام
سینه زن فاطمه ام
شکر خدا لایق این نوکری ام
... فاطمه اُم الحسنین ، فاطمه اُم الحسنین ...
اسم تورو بردم و هوشم زِ سرم رفت
دونه ی الماس از این چشم ترم رفت
باز شب جمعه من و باز دل بی قراری
این دل مجنون دوباره سمت حرم رفت
نقشِ به روی علمت چیز دیگه ست
لطف و عطا و کرمت چیز دیگه ست
صحن تو والله چه هوائیم میکنه
حال و هوای حرمت چیز دیگه ست
وقف توئه اشک چشام
این تویی که آقا فقط موندی برام
حاجت قلبی منه
مرگمو توی روضه از خدا میخوام
... مولا حسین روحی فداک ...
اسم تو ورد لب و در شورم و شِینم
سینه زن هیئت بین الحرمینم
دست من از پرچم تو واشدنی نیست
نون و نمک خورده ی اربابم حسینم
سینه زناتو خیلی دوست دارم حسین
گریه کناتو خیلی دوست دارم حسین
حال و هوامو که تو بهتر میدونی
کرب و بلاتو خیلی دوست دارم حسین
روی لبا زمزمه ای
میوه ی قلب علی و فاطمه ای
ما همگی رعیت تو
اما شما امام حسین همه ای
... اَنت حسین روحی فداک ...