آقا میون روضه هات فقط همینه خواهشم
شور – شب 23 رمضان المبارک 1398
آقا میون روضه هات فقط همینه خواهشم
که نذاری جایی برم ، نکنه هوایی بشم
اسم تورو جار میزنم جاری میشه اشک چِشَم
تو همون آقایی که من یه عمریه دیوونشم
میدونی که دوریِ تو زندگیمو میده به باد
وقتی میگن عشق چیزی جز کربلا یادم نمیاد
خوش بحال هر کی تو خلوتش تورو میطلبه
معتقده روضه براش مهم تر از نون شبه
اگه میشه این دفعه هم روی منو نزن زمین
منو بطلب یه حرم پای پیاده اربعین
نگران حال و هوامی حتی بیشتر از خودم
نظر تو بوده که من به روضه وابسته شدم
... ثاراللّه ، ثاراللّه ، ثاراللّه ، ثاراللّه ...
آقا یه کاری کن برام بسه دیگه در به دری
چی میشه عاقبت منو قاطی خوبات بخری
حالا شبیه فطرسم ، زخمی شده بال و پرم
واسه هوای دوریِ گریه های مکررم
آبرو ریزی کردم اما آبرومو خریدی
آقا نکنه دلخوری که کربلا رام نمیدی
کاشکی بشه صدات کنم دوباره با چشمای خیس
بگم منو خط بزن و دوباره از نو بنویس
برات کربلای من دست رقیه ست میدونم
فکر یه چاره کن برام بی تو دیگه نمیتونم
اسم سه سالت اومد و بارون چشمام میباره
میخوام یه کم روضه بخونم اگه چشمام بذاره
نفس رقیه سلام چی شده با سر اومدی
میگفتی آماده بشم چرا بی خبر اومدی
دست نوازشت کجاست که بکشی بین موهام
یادم نبود سوخته همش آخ بابا معذرت میخوام
بابا یادته گفتی که گوشواره واست خریدم
همونارو تو دستای یه دختر شامی دیدم
با تازیونه دشمنت آروم میکرد دخترتو
من ندیدم عمه میگفت دزدیدن انگشترتو
نبودی و پای برهنه روی خارا دویدم
با کتکای زجر نمیدونی چه زجری کشیدم
تو اومدی و ذهن من پُر از سؤال مبهمه
رگاتو کی بریده که اینقده نامنظمه
... ثاراللّه ، ثاراللّه ، ثاراللّه ، ثاراللّه ...
شاعر : محمد آ سلیمی