عباس من داداش فدات ، باید رکاب شِه زانوهات
زمینه - شب دوم محرم الحرام 1394
عباس من داداش فدات
باید رکاب شِه زانوهات
با احتیاط پیاده شَن مخدرات
با اینکه شده غمین و منقلب حالم
کاش کاری کنی نلرزه قلب اطفالم
لبهام دم گرفت دوباره ذکر یا رب رو
عباسم نذار ببینم اشک زینب رو
من میبالم به تو
نَه تنها من که میباله عالم به تو
میباله ای برادر سه سالم به تو
واویلتا ، واویلتا ، واویلتا
توی چشمام غمه
داره به تو سلام میکنه علقمه
میشی یه روزی تو زائر فاطمه
واویلتا ، واویلتا ، واویلتا
... آه و واویلتا ، واویلتا واویلتا واویلتا ...
دل داره زیر و رو میشه
با غصه روبرو میشه
روزای سخت زینبم شروع میشه
روزایی که نیست به غیر گریه کار تو
روزایی که نیست یه مَحرَمی کنار تو
بین قتلگاه یه روزی خون جگر میشی
هر جا میزنن رقیه مو سپر میشی
هستم من دل غمین
جدا میشی تو از من تو این سرزمین
میری بدون من پیش اُم البنین
واویلتا ، واویلتا ، واویلتا
نَه تنها خواهری
تو کردی بعد زهرا برام مادری
صبوری کن تو این ده روز آخری
واویلتا ، واویلتا ، واویلتا
... آه و واویلتا ، واویلتا واویلتا واویلتا ...
بیتُ العزا قلوبُنا
اینجا میشه مثه مِنا
من روضه هامو میخونم با هاهُنا
اینجا نینواست قرار من با معبوده
اینجا کربلاست همون زمین موعوده
اینجا کربلاست تموم برگا پائیزن
اینجا جائیه که خونِمونو میریزن
دل غرق سوز و آه
روی سرم میریزن توی قتلگاه
مثه دلت آتیش میگیره خیمه گاه
واویلتا ، واویلتا ، واویلتا
غارت میشه حرم
مثل عمامه و مثل انگشترم
با گریه وا حسینا میگه مادرم
واویلتا ، واویلتا ، واویلتا
... آه و واویلتا ، واویلتا واویلتا واویلتا ...