بُغضی نشسته توو گلو ، دارم فقط یه آرزو
زمینه - شب پنجم محرم الحرام 1394
بُغضی نشسته توو گلو
دارم فقط یه آرزو
اذن شهادتو بده به من عمو
سخته زندگی برای قاسم ای دلبر
وقتی که دیگه نداری تو علی اکبر
پرواز میکنم تا اینکه از قفس رها شم
میخوام که برم پیش پسر عموم باشم
باید کاری کنم
نذار بمونم و بی قراری کنم
میخوام بجنگم و سربِداری کنم
عمو حسین ، عمو حسین ، عمو حسین
ابری اَم میبارم
سرم رو من به پای غمت میذارم
ببین که از بابام دست نوشته دارم
عمو حسین ، عمو حسین ، عمو حسین
... آه و واویلتا ، عمو حسین (3) ...
از قطعه هام غزل بگیر
من رو توی بغل بگیر
از رو لبای من عمو عسل بگیر
بین نیزه ها منم با هجمه ی غم ها
به عمه بگو بمون با نجمه ی تنها
دارم ای عمو بابام حسن رو میبینم
مثل مادرت شکسته استخون سینم
جونم به لب رسید
به زنده موندن من نبندی اُمید
به زیر سُم اَسبا تنم قد کشید
عمو حسین ، عمو حسین ، عمو حسین
میرم با یاد تو
یتیمم و بودم مثل اولاد تو
تو خونه حجله ی تازه داماد تو
عمو حسین ، عمو حسین ، عمو حسین
... آه و واویلتا ، عمو حسین (3) ...
درد منو دوا بکن
دست منو رها بکن
عمه فقط برای من دعا بکن
یازده سالمه ولی دلیرم و جسورم
باید من برم شکسته عمه جون غرورم
دور قتلگاه یه عده پَست و نامردن
داره دیر میشه ببین عمومو دوره کردن
میذارم هستمو
به گردن عمو جون دخیل بستمو
برای اون سپر میکنم دستمو
عمو حسین ، عمو حسین ، عمو حسین
من تنها میشمو
اسیر و طعمه ی نیزه ها میشمو
روی سینه ی عمو سَرجدا میشمو
عمو حسین ، عمو حسین ، عمو حسین
... آه و واویلتا ، عمو حسین (3) ...