زمینه - شب عاشورای محرم الحرام 1394
جونم فدات فدا شدی
فانیِ در خدا شدی
از زینبت حسین من جدا شدی
از زیر گلوت گذاشتی بوسه بردارم
حالا میبینی چه داغی بر جگر دارم
جای بوسمو گرفته بوسه ی خنجر
لب های منو و رگای زخمی حنجر
آخ جسم و آخ تنت
زِ روی ذوالجناح دیدم انداختنت
غریب کربلا رفتی نشناختنت
حسین من ، حسین من ، حسین من
آخ داغت آخ غمت
تو بودی هستیِ من ولی باختمت
ببخش که دیدمت اما نشناختمت
حسین من ، حسین من ، حسین من
... آه و واویلتا ، حسین من (3) ...
شد قلب خواهرت کباب
شد ناله ی تو بی جواب
ای وای کسی بهت نداد یه قطره آب
میشنید خواهرت چقدر میگفتی اُسقونی
میدید مادرت چطوری میشی قربونی
دیدم حالتو یه حال غرق تشویشه
دور قتلگاه دیدم داره شلوغ میشه
میدیدم بی هوا
بالا پایین میرن شمشیرا نیزه ها
یکی میزد با سنگ اون یکی با عصا
حسین من ، حسین من ، حسین من
شد قلبم بی قرار
که بعد قصه ی نیزه و نیزه دار
تو بودی سُم اسبا و ده تا سوار
حسین من ، حسین من ، حسین من
... آه و واویلتا ، حسین من (3) ...
با جسم تو چه ها شده
پامال دست و پا شده
رو خاک کربلا تنت رها شده
گریه میکنم به خواهر تو میخندن
غارت شد تنت لباس هم از تنت کندن
گفتم نیمه جون اسیر و خسته و مضطر
مرد ساربون چیکار داری با انگشتر
هستم جون بر لبو
پاشو با تازیونه زدن زینبو
خدا به خیر کنه یا اَخا امشبو
حسین من ، حسین من ، حسین من
ای عشق مادری
الهی که به غارت نره معجری
نشه بدون گوشواره هیچ دختری
حسین من ، حسین من ، حسین من
... آه و واویلتا ، حسین من (3) ...