خسته از این زمونمو ، اینطوری روضه خونمو
زمینه - شب هشتم محرم الحرام 1394
خسته از این زمونمو
اینطوری روضه خونمو
از من گرفتن ای خدا جوونمو
پیرم میکنه غم تو ای علی اکبر
پیش چشم من بزن تو دست و پا کمتر
داری میری و میذاری تنها بابا رو
باید چی بدم جواب اُم لیلا رو
پاشو ای اکبرم
اذان بگو برام ای مؤذن حرم
گلاب ازت گرفتن گل پرپرم
علی علی ، علی علی ، علی علی
زار و خسته شـدی
شبیه تسبیح از هم گسسته شدی
عصای پیریِ من شکسته شدی
علی علی ، علی علی ، علی علی
... آه و واویلتا ، علی علی (3) ...
پلکی بزن نگام بکن
از رو زمین جدام بکن
بابای پیرتم بازم صدام بکن
بین ما دوتا بیفته فاصله سخته
گریه بین این صدای هلهله سخته
آه ای جبرئیل قبیله بی پیمبر شد
آه ای اکبرم رقیه بی برادر شد
غرق تاب و تبی
شبیه ترینِ خلق خدا به نبی
پاشو تو سایه ی رو سر زینبی
علی علی ، علی علی ، علی علی
دشمن شادم علی
منم با گریه های دمادم علی
پاشو تا پیش تو جون ندادم علی
علی علی ، علی علی ، علی علی
... آه و واویلتا ، علی علی (3) ...
اینطوری سخته دیدنت
ای لاله ای که چیدنت
پیش چشام به خاک و خون کشیدنت
پیر بی عصا چجوری از زمین پاشه
چشماش خیره به جوون اِرباً اِرباشه
بعد تو علی چی میشه گفت به این دنیا
جز اینکه بگم پس از تو اُف بر این دنیا
بودی آرامشم
فدای پهلوی نیزه خوردت بشم
به یاد مادر از سینه آه میکشم
علی علی ، علی علی ، علی علی
با اشکای خودم
تنت رو می چینم تو عبای خودم
چجور برم به خیمه به پای خودم
علی علی ، علی علی ، علی علی
... آه و واویلتا ، علی علی (3) ...