ای ماه آسمون من ، همدم و همزبون من
زمینه – شب دوم فاطمیه اول 1393
ای ماه آسمون من ، همدم و هم زبون من
چرا به این روز افتادی ، مادر مهربون من
کاسه ی اشک و خونه چشات
چرا داره میلرزه صدات
پریده رنگ و روت مادر
داری با غصه خو میگیری
وقتی با اشک وضو میگیری
میشه دلم برات پَرپَر
واسه چی اشک میریزی بگو
تورو خدا یه چیزی بگو
حالت چقدر پریشونه
دلم از اینی میسوزه که
آخه میدونی چند روزه که
نزدی موهامو شونه
... تمام آرزوی زینب ، بوسه بزن به روی زینب ...
خدایی حق داری مادر ، نتونی پاشی از بستر
با چشای خودم دیدم ، افتاده بودی پشت در
غرقِ به خونه پهلوی تو
ورم دست و بازوی تو
صورتی که شده نیلی
کبود شده تمام تنت
چهل نفر که میزدنت
لگد و دستا و سیلی
میخِ در و جراحت و زخم
یکی نداشت مُروت و رحم
چقدر غریب بودی مادر
آتیش و شعله های درو
زهرا میدید شهید پسرو
میشه فداییِ حیدر
خونه گرفته بوی محسن
خون شونه زد به موی محسن
... تمام آرزوی زینب ، بوسه بزن به روی زینب ...