نشسته ام بنویسم حرم حرم بانو
واحد – شهادت حضرت معصومه (سلام الله علیها) 1388
نشسته ام بنویسم حرم حرم بانو
چه خوب شد که دوباره کبوترم بانو
نشسته ام بنویسم مرا به قم ببرید
دو هفته ای شده اصلاً نمیپرم بانو
نشسته ام بنویسم مرا رها نکنید
که بی تو راه به جایی نمیبرم بانو
مسیح نیز مریض مرا علاج نکرد
ولی به لطف تو امروز بهترم بانو
امام زاده ی موسی بن جعفری خانوم
غلام زاده ی موسی بن جعفرم بانو
سلام بانوی خیرات و بانوی برکات
هزار بار بر این خیر مقدمت صلوات
... یا فاطمه معصومه ، یا حضرت معصومه ...
به شرط اینکه فدایت شوم سر دادند
به شرط اینکه فدایت شوم پر دادند
شفیعه ی همه مدیون چادرت هستیم
به لطف توست به ما سایه ای اگر دادند
تمام حاجت خود را نوشتم و بعداً
حساب کردم و دیدم که بیشتر دادند
قدم گذاشتی و یک نفس زدی و سپس
به عِلم حوزه ی علمیه ها اثر دادند
چهار امام کمال تو را بیان کردند
چهار امام جلال تو را خبر دادند
چهار امام نوشتند احترام تو را
شکوه نام تو را ، جلوه ی مقام تو را
... یا فاطمه معصومه ، یا حضرت معصومه ...
بلند عرش خدا هم ردیف شانه ی توست
بهشت باغچه ای در حیاط خانه ی توست
قدم به سمت مدینه زدم نفهمیدم
چطور شد که رسیدم به آستانه ی تو
من و تو هر دو به دنبال یک هدف هستیم
تویی روانه ی مشهد ، منم روانه ی تو
حریمت آینه ، ایوانت آینه ، آری
چقدر آینه در آینه است خانه ی تو
شبیه فاطمه همسایه ی تو آبرویش
گرفت شب به شب از گریه ی شبانه ی تو
بخوان نماز شبت را که استفاده کنیم
و پخش کن رُطبت را که استفاده کنیم
... یا فاطمه معصومه ، یا حضرت معصومه ...
کریم سفره ی نان را به دست تو دادند
همیشه روزی مان را به دست تو دادند
چگونه دل نگران قیامتم باشم
دل منه نگران را به دست تو دادند
کلید قفل حرم را به دست ما دادند
کلید قفل جنان را به دست تو دادند
قلمروی تو خلاصه نمی شود در قم
همه زمین و زمان را به دست تو دادند
نجات مردم قم دست میرزای قمی
نجات هر دو جهان را به دست تو دادند
نگاه ما همه بر آفتاب محشر توست
دخیل ما همه بر رشته های معجر توست
... یا فاطمه معصومه ، یا حضرت معصومه ...
نکرده است کسی غیر حق تماشایت
زِ بَس که خالق تو آفریده بالایت
تو ازدواج نکردی به خاطر اینکه
نبود هیچ کسی هم طراز و همتایت
کنار جلوه ی تو میشود خدا را دید
تو کوه طوری و بابای توست موسایت
تمام مردم دنیا به پات میمیرند
فقط همین که بگوید فدات بابایت
تویی که این همه باشد عطای امروزت
خودت بگو که چقدرست عطای فردایت
یگانه دختر موسی بگیر دست مرا
شفیع جنت کبری بگیر دست مرا
... یا فاطمه معصومه ، یا حضرت معصومه ...
تو آن همیشه کرم من همیشه نوکر تو
مرا بزرگ نوشته ست ذره پرور تو
کنیز بُوَد اگر مادرم کنیز تو بود
هزار حضرت مریم کنیز مادر تو
تو آنقدر عظمت داشتی که از مادر
فقط امام رضا میشود برادر تو
و از میان پسرهای موسی جعفر
فقط امام رضا بُوَد سایه ی سر تو
خدا کند که نگیرد به چوب ناقه سرت
خدا کند که نگیرد به در معجر تو
خدا کند که در اینجا پَرت به در نخورد
شبیه مادرِ زینب سرت به در نخورد
... اُم المصائب زینب ، اُم المصائب زینب ...
تشنه کام غمم و آب حیاتم بدهی
اذن اشکی به قتیل العبراتم بدهی
دلم تنگه برای حرم کرب و بلا
جای دوری نرود گر که براتم بدهی