بدون واهمه میره ، با دعای همه میره
زمینه – شب تاسوعای محرم الحرام 1393
بدون واهمه میره ، با دعای همه میره
عموی با وفایی که طرف علقمه میره
میگن که صاحبِ علمه
با اینکه تشنشونه همه
نفساشون پُره یاسه
بچه هایی که بعد خدا
خیمه هایی که بعد خدا
امیدشون به عباسه
مشکو توی فرات میزنه
میاد و بعد صدات میزنه
رقیه به خودش میگه
میره به دریا رو میزنه
حرفی رو که عمو میزنه
نداره رد خوری دیگه
عموی بچه ها اباالفضل
سقای کربلا اباالفضل
... عموی بچه ها اباالفضل ، سقای کربلا اباالفضل ...
آب فرات دلش خونه ، چقدر رباب پریشونه
چشم علی اصغر هم به دستای عمو جونه
آسمونو زمین نزنید
عمود آهنین نزنید
سرش چقدر بلا اومد
قرآنمون شد آیه آیه
یهو از علقمه صدای
اَخا اَدرِک اَخا اومد
با شور و با نوا رسید و
غریب کربلا رسید و
صدا میزد داداش پاشو
با ناله و با شیون و شِین
میگه یه وقت نری بی حسین
داره میبوسه دستاشو
حسرت دریاها اباالفضل
سقای کربلا اباالفضل
... عموی بچه ها اباالفضل ، سقای کربلا اباالفضل ...
تو دلمه یه حرفایی ، حالا که تو رو خاکایی
میرسه به مشام من یه عطر ناب زهرایی
اشکای تو گلاب زلال
لب نزدی به آب زلال
بی تو لبا کویر میشن
زائر بانوی مدینه
رباب و زینب و سکینه
نباشی تو اسیر میشن
با زانوهای خسته میاد
با کمری شکسته میاد
رو به سوی حرم کرده
یه دختری صدا میزنه
این غصه ی عموی منه
پشت بابامو خم کرده
دلگرمی بابا اباالفضل
سقای کربلا اباالفضل
... عموی بچه ها اباالفضل ، سقای کربلا اباالفضل ...
عموی با وفایی که طرف علقمه میره
میگن که صاحبِ علمه ، با اینکه تشنشونه همه ، نفساشون پُره یاسه
بچه هایی که بعد خدا ، خیمه هایی که بعد خدا ، امیدشون به عباسه
مشکو توی فرات میزنه ، میاد و بعد صدات میزنه ، رقیه به خودش میگه
میره به دریا رو میزنه ، حرفی رو که عمو میزنه ، نداره رد خوری دیگه
عموی بچه ها اباالفضل ، سقای کربلا اباالفضل
... عموی بچه ها اباالفضل ، سقای کربلا اباالفضل ...
آب فرات دلش خونه ، چقدر رباب پریشونه
چشم علی اصغر هم به دستای عمو جونه
آسمونو زمین نزنید ، عمود آهنین نزنید ، سرش چقدر بلا اومد
قرآنمون شد آیه آیه ، یهو از علقمه صدای ، اَخا اَدرک اَخا اومد
با شور و با نوا رسید و غریب کربلا رسید و صدا میزد داداش پاشو
با ناله و با شیون و شِین ، میگه یه وقت نری بی حسین ، داره میبوسه دستاشو
حسرت دریاها اباالفضل ، سقای کربلا اباالفضل
... عموی بچه ها اباالفضل ، سقای کربلا اباالفضل ...
تو دلمه یه حرفایی ، حالا که تو رو خاکایی
میرسه به مشام من یه عطر ناب زهرایی
اشکای تو گلاب زلال ، لب نزدی به آب زلال ، بی تو لبا کویر میشن
زائر بانوی مدینه ، رباب و زینب و سکینه ، نباشی تو اسیر میشن
با زانوهای خسته میاد ، با کمری شکسته میاد ، رو به سوی حرم کرده
یه دختری صدا میزنه ، این غصه ی عموی منه ، پشت بابامو خم کرده
دلگرمی بابا اباالفضل ، سقای کربلا اباالفضل
... عموی بچه ها اباالفضل ، سقای کربلا اباالفضل ...
شاعر : محمدحسین مهدی پناه
سلام.این اولین مداحی است که من خوندم.من که خیلی دوسش دارم.خیلی عالیه.