صدات میزنم هر دفعه توو روضه
شور – شب اول فاطمیه دوم 1394
صدات میزنم هر دفعه توو روضه
به بُغضی که همش توی گلوم موند
دلم رو قدِ عمرم گره بستم
به گهواره ای که نیمه تموم موند
مادرت منو میشناسه
میدوونه واسه همه بچه هاش میمیرم
مادرت منو میبینه
میزنم سینه ، اسمتو زبون میگیرم
روسفیدا رو نبین ، من هنوزم روسیام
من به فدای تو یا محسن علیه السلام
ای به سرم سایه ی مادرتون مستدام
من به فدای تو یا محسن علیه السلام
... محسن علیه السلام ، محسن علیه السلام ...
همین قد بسه از اوج مقامت
یه شیش ماه تو دل فاطمه بودی
همه قد بسه دنیا نرسیده
دل عالم و آدم رو رُبودی
سومین پسر حیدر
سپر حیدر ، توی غوغای مدینه
ای جگر گوشه ی مادر
که شدی پرپر ، جلو چشمای مدینه
شیعه تا روز فرج منتظر انتقام
من به فدای تو یا محسن علیه السلام
ای به سرم سایه ی مادرتون مستدام
من به فدای تو یا محسن علیه السلام
... محسن علیه السلام ، محسن علیه السلام ...
دوتا شیش ماهه میشناسم که مَردم
به هر درد بی درمونی جوابن
همه عاشق محسن بن زهرا
همه مست علی بن رُبابَن
مِهر تو تو دلم جاری
هوامو داری ، که دارم هوایی میشم
با نگات شیرینه قصم
انگاری حسم ، میگه کربلایی میشم
مثل داداشت حسن ، مثل حسینی برام
من به فدای تو یا محسن علیه السلام
ای به سرم سایه ی مادرتون مستدام
من به فدای تو یا محسن علیه السلام
... محسن علیه السلام ، محسن علیه السلام ...