گریه نکن بابا بالا سرم امشب
هیئت بین الحرمین طهران
گریه نکن بابا بالا سرم امشب
اشکِ تو میگیره جون منو زینب
اول غماته بابا ، نکن به حالم زاری
که پیش رو باباجون درد و غمایی داری
فرق منو تو طاقت دیدن نداری
مونده هنوز باید ببینی سر بُریده
اینجا همه با گریه ی تو گریه میکنن
مونده هنوز خنده ببینی به اشک دیده
... زینب ، گریه نکن بابا (3) ...
میباره با اشکت چشای بارونم
نگاه نکن خیره به فرق پُر خونم
فُزتُ و رَبّ الکعبه ، فکر تو کرده پیرم
تو میمونی با غمها منم که دارم میرم
دردم همینه میمونی با کوله بار غصه و غم
تا میشه بابا قدت خمیده
با خون فرق سرم شدی خون جگرو
مونده هنوز ببینی جسم به خون تپیده
... زینب ، گریه نکن بابا (3) ...
به هق هق افتادم این نفس آخر
وصیتی دارم برات مثه مادر
درد و غما توو راهه باید مراقب باشی
بعد منه تقدیرت اُم المصائب باشی
هستی کنارم ولی نمی مونه کسی
کرب و بلا تویی و دشت و دلِ شکسته
عیبی نداره دست منو بسته دیدی
مونده هنوز بری اسارت با دست بسته
... زینب ، گریه نکن بابا ، گریه نکن بابا ...
شاعر : محمد جواد حیدری