گریه یادگاریه وقت زائر شدمه
شور – شب اول فاطمیه دوم 1394
گریه یادگاریه وقتی زائر شدمه
میگی هِی نگو حرم مگه دست خودمه
مگه دست منه اسمت میاد دلم میلرزه
من که گفتم زیارتت به یک دنیا می اَرزه
مگه دست منه ، تقصیر گنبد طلاته
وقتی که دیدمش عاشق شدم توی یه لحظه
هر کی غلام بی بی ربابه
تو هر دو دنیا عالیجنابه
... سالار زینب ، سالار زینب ...
دین و دنیای منه ، شور و واحد دودمه
هی میگن روضه بسه مگه دست خودمه
مگه دست منه ، دلم همش به شور و شِینه
مگه دست منه ، خونم تو بین الحرمینه
مگه دست منه شاید نشه باور هیچکس
ولی باور کنید اینا همش دست حسینه
هر کی تا زنده ست کَلب اربابه
فردای محشر عالیجنابه
... سالار زینب ، سالار زینب ...
روضه و سینه زنی هر چی هم باشه کمه
هی میگن خودتو نزن مگه دست خودمه
مگه دست منه نگید نکن که میشه بدتر
مگه دست منه چرا کسی نداره باور
مگه دست منه شاید یه جایی و یه روزی
منو تو روضه های اصغرش شیر داده مادر
ایول الله این هم حرف حسابه
کَلب رقیه عالیجنابه
... سالار زینب ، سالار زینب ...