گفتم بیا داری میای ، حالا ازت میخوام نیای
زمینه - شب دوم ایام مسلمیه 1394
گفتم بیا داری میای ، حالا ازت میخوام نیای
برات نامه نوشتم همه چی خوبه
ولی کوفه پُر از فتنه و آشوبه
دیدم خواب سرت رو که توی طشته
تو دست یه حرومزاده ای هم چوبه
تو کوچه ها گریونتم ، فکر لب و دندونتم
... ای وای حسین ، ای وای حسین ...
تنها شدم موندم غریب ، اینا منو دادن فریب
برات نامه نوشتم که بیا کوفه
پشیمونم و میگم که نیا کوفه
دارم غربت کوچه هاشو میبینم
چه غوغائیه بعد کربلا کوفه
زینب کجا بند و طناب ، زینب کجا بزم شراب
... ای وای حسین ، ای وای حسین ...