ای که به شام سیاه مهتابی
ای که به شام سیاه مهتابی
شب من پُر شده از بی خوابی
منو کربلا نبردی آقا
کجا رفت نوکری و اربابی
نمیگم قصمون آخرهاشه
چقَدَر در بزنم در واشِه
من ازت یه کربلا میخوامو
تو بهم حرم نمیدی باشه
باشه لال میشم از این شیون و شِین
من کجا و صحن شاه عالمین
منم و داغ زیارتت آقا
منم و خوابای بین الحرمین
... آقام آقام ، آقام آقام ، یا حسین ...
نمیگم که نوکر دربارم
خودمم خوب میدونم سربارم
ولی به زلف سیاهت سوگند
که محاله دست ازت بردارم
تا شدم از غم تو بی خونه
همه گفتن که شده دیوونه
یا حسین ملامتش با مردم
که فقط یه خوب و بد میمونه
آره من یه عمره غم پرورتم
ولی آقا من سگ دخترتم
پدر و مادرمم میدم برات
دیگه من چیکار کنم نوکرتم
... آقام آقام ، آقام آقام ، یا حسین ...
بی تو شادی جهان جز غم نیست
رنج جنت زِ جهنم کم نیست
هر که در عالم امکان خود را
سگ کوی تو نخواند آدم نیست
میزنن طعنه که هستم کافر
چون به درگاه تو هستم شاکر
بعد مرگم منو محشورم کن
با رسول تُرک و سید ذاکر
تو دلا عشقتو ساکن میکنی
کار ناممکنو ممکن میکنی
چی بگم از کرمت وقتی حسین
علی گندابی رو مؤمن میکنی
... آقام آقام ، آقام آقام ، یا حسین ...