عکست توو قاب چشممه دارم نگاهش میکنم
هیئت خادم الرضای قم
عکست توو قاب چشمَمه دارم نگاهش میکنم
کوفه نیا کوفه نیا من از تو خواهش میکنم
این کوفیای دین فروش دنیارو دوس دارن فقط
کسی بدهکار تو نیست اینا طلبکارن فقط
بگو که باشم عبد کی اگه که من بندت نشم
نیا به کوفه یا حسین نیا که شرمندت نشم
آقا نیا تو به شهر بی دین ها
ناامیدم از اینها ای امید عالمین
رونده شدم آقا هر جا در زدم
جونِ بر لب اومدم بِفداک یا حسین
... یا حبیبی ، یاحسین کوفه نیا ، یاحسین کوفه نیا ...
با لب های تشنه دارم شهادتینم رو میگم
این دم آخر آخری حسین حسینم رو میگم
من گوشت به قربونی شدم توی بازار قصابا
نوکرا فدائی میشن سلامت سَر اربابا
کاشکی میشد برگردی و اصلاً نیایی این وَرا
رونق گرفته کاسبی تو بازار آهنگرا
میترسم از طناب و زنجیراشون
نیزه و شمشیراشون میزنه برقی عجیب
این نامردا تیر سه شعبه دارن
واسه حنجری نازک واسه چشمایی نجیب
... یا حبیبی ، یاحسین کوفه نیا ، یاحسین کوفه نیا ...
یاس و نیلوفر رو نیار ، سه ساله دختر رو نیار
جوونمردی اینجا نبود جوونت اکبر رو نیار
زیر گلوی شیش ماهت از خاطرم میره مگه
این حرمله تا جونشو نگیره میمیره مگه
اگه که می اُفته سرم زیر پای تو یا حسین
مقدمه میشم برا عاشورای تو یا حسین
آقام آقام ، چه کنم بسته دستام
تو ببین در بین دام پَر من رو میزنن
بی اندازه دل مسلم غم سازه
ورودیِ دروازه سر من رو میزنن
... یا حبیبی ، یاحسین کوفه نیا ، یاحسین کوفه نیا ...