اگر چه خار و خَسَم یا حسین میگویم
اگر چه خار و خَسَم یا حسین میگویم
و با نفس نفسم یا حسین میگویم
اگر بدون کَسَم یا حسین میگویم
که نام یار بَسَم یا حسین میگویم
گذشته زندگی ام پای روضه های حسین
نوشته است خدا یا حسین بر دل من
کمی زِ تربت او را سرشته در گِل من
و اینچنین شده عشقش تمام حاصل من
و نیست جز غم او هیچ در فضائل من
که در ازل بوجود آمدم برای حسین
دلم گرفته برایش برای شش گوشش
که اعتکاف کنم گوشه های شش گوشش
دوباره پَر بزنم در هوای شش گوشش
که کعبه نیز ندارد صفای شش گوشش
سرای کعبه کجا و کجا سرای حسین
خدا کند بروم تا به کربلا حرمش
و سر نَهَم چو سگان عاشقانه در قدمش
دوباره زنده شوم با تجلیات دَمش
و بهره ها ببَرم از سَجیتُ الکرمش
که روز و شب منم و شوق کربلای حسین
دوباره شد شب هیئت دوباره خواب حرم
دوباره سمت حرم میروم قدم به قدم
دوباره سینه زنی زیر تیغه های علم
دوباره دست تهی پیش روی شاه کرم
دلم خوش است که هستم فقط گدای حسین