ای مجتبی زاده بمون ، جدا نشو از عمو جون
ای مجتبی زاده بمون ، جدا نشو از عمو جون
نذار که رو سَرم بشه خراب دوباره آسمون
انگاری که بازم میخوان بلند شِه بوی جگرم
بعد علی اکبر نذار داغتو روی جگرم
خون سرت ای قاسمم حنای دامادیت شده
سنگایی که سمتت میاد گلای دامادیت شده
ای وای من اَلا ای ماه زیبا
میبینم سُم اَسبا تنتو میده عذاب
گیر افتادی گل بی خار صحرا
میون این گلچین ها میگیرن از تو گلاب
... واویلتا آه و واویلا قاسم ، واویلتا آه و واویلا قاسم ...
بردیم مدینه تا دیدم نامه ی داداش حسنو
زره به تن کردی تا که بگیره جای کفنو
میگی میون خاک و خون طعم عسلو میچشی
قد میکشی به روی خاک آتیش به دلم میکشی
افتادم از پشت فَرَس ، عمو به فریادم برس
اینو میگی پشت هم و از عمو میگیری نفس
جان کوثر مِی و مستیت ای قاسم
همه هستیت ای قاسم تب شیدایی گرفت
ای وایِ من که شکسته آئینم
استخوانهای سینم درد زهرایی گرفت
... واویلتا آه و واویلا قاسم ، واویلتا آه و واویلا قاسم ...