شب عاشورا شب اشک و گریه و دعا
سنگین – شب عاشورای محرم الحرام 1393
شب عاشورا شب اشک و گریه و دعا
شب غم و غصه و عزا
داره شروع میشه روضه ها ، واویلا
شب عاشورا حتی دلش میگیره خدا
چه خبره توی کربلا
غوغائیه دور خیمه ها ، واویلا
عباس که هست بچه ها دیگه خوابن
با اینکه تشنه ی یه جرعه آبن
مردا به دور خیمه ی حسینو
زنها همه تو خیمه ی ربابن
... وای وای حسین من ، وای وای حسین من ...
شب عاشورا چشمای زینب شده دریا
پیچیده توی دل صحرا
بوی یاس مادرش زهرا ، واویلا
شب عاشورا آسمون هم پوشیده سیاه
زینب همش میکنه نگاه
خیره خیره سمت قتلگاه ، واویلا
دلواپسه رنگ از رُخش پریده
چی شده که جونش به لب رسیده
از سر شب تو خیمه ی داداشش
همش میشه حرف از سر بریده
... وای وای حسین من ، وای وای حسین من ...
شب عاشورا گریه برا شاه سر جدا
سری که میبُرن از قفا
نکن ای صبح طلوع ذکر ما ، واویلا
شب عاشورا میباره اشک ستاره ها
فردا چی میشه گوشواره ها
میزنه آتیش شراره ها ، واویلا
فردا حرم دیگه نداره سقا
فردا حسین میشه غریب و تنها
فردا غروب سرش به روی نِیزست
وقتی تنش افتاده زیر نعلا
... وای وای حسین من ، وای وای حسین من ...