دیوونه ی ایوون طلاتم ، کبوتر حیرون نگاتم
واحد – شام غریبان محرم الحرام 1394
دیوونه ی ایوون طلاتم
کبوتر حیرون نگاتم
خواب دل من کرب و بلاته
بیا و بده برگ براتم
ای که دل از دل خدا میبری ، کجا میبری
مسلماً کرب و بلا میبری ، صفا میبری
کرب و بلا نگو بهشت منه ، دلم روشنه
منم یه روز با رفقا میبری ، یه جا میبری
... منو ببر حرم حرم یا حسین ...
امیری حسین نعم الامیری
مثل تو ندیدم بی نظیری
آقاییتو میرسونه اینکه
منو به غلامی میپذیری
خیمه ی روضه فیض عام توئه ، به نام توئه
هر چی که دارم از مرام توئه ، به نام توئه
مادر من منو به روضت آورد ، به دستت سپرد
میگفت قبول کنی غلام توئه ، به نام توئه
... منو ببر حرم حرم یا حسین ...
خوبیتو من از همه شنیدم
نَه که شنیدم خودم که دیدم
نااُمیدم از تموم دنیا
حرمِ تو خونه ی اُمیدم
با یه اشاره گره وا میکنی ، چه ها میکنی
با یه نگاه خاکو طلا میکنی ، چه ها میکنی
یک دفعه عالمو بهم میزنی ، چه ها میکنی
یک بَرَهوتو کربلا میکنی ، چه ها میکنی
... منو ببر حرم حرم یا حسین ...