هم هستی عموی من و هم پیر مرادم
هم هستی عموی من و هم پیر مرادم
بی طاقتم و منتظر اذن جهادم
چشمامو ببین شوق شهادت تو نگامه
کافیه همین خون حسن توی رگامه
بذار بشه آزاد از قفس پرم
بذار بشه قربونیِ تو سرم
رفته علی اکبر من چرا نرم
عمو ببین اشک التماسمو
مگه دیگه چاره مونده واسمو
جوون تو رفته مونده قاسمو
... عمو حسین ، ای جانم عمو حسین ...
رهرو برای چی باید از جاده بترسه
دنیا باید از این حسنی زاده بترسه
از روزی که بابام حسنم شیر جمل شد
رؤیای شهادت برام اَحلی من عسل شد
شهادته تضمین سعادتم
نفس نفس تو فکر شهادتم
تو موج خون بیا به عیادتم
دارم میرم میخوام محشری کنم
تو کربلا کار خیبری کنم
با کافرا رزم حیدری کنم
... عمو حسین ، ای جانم عمو حسین ...
اَلغوث عمو جونم بیا خون شد دل قاسم
افتاده تو دستای عدو کاکل قاسم
لب تشنه ام و جام عسل رو میچشم من
کاش که تو ببینی رو خاکا پا میکِشم من
من گلم و تا گلچینم اومده
تا سُم اسب روی سینم اومده
بابا حسن به بالینم اومده
دیگه از این دنیا نااُمیدمو
بیا ببین که نفس بریدمو
زیر سُم مرکب قد کشیدمو
... عمو حسین ، ای جانم عمو حسین ...