روضه خون مشکت شده بارون نگاهم
روضه خون مشکت شده بارون نگاهم
افتاد علم از دست علمدار سپاهم
مدیون لب خشک تو دریا شده عباس
از داغ غم تو کمرم تا شده عباس
با پَر تو انگاری پَرم شکست
مثل سرت پشت لشکرم شکست
تو خیمه ها بغض دخترم شکست
اگه بهت داره میرسه صدام
پاشو بازم سقایی بکن برام
پاشو ببین میخندن به گریه هام
... برادرم عباس دلاورم ، برادرم عباس دلاورم ...
با این دل خون و با همین قد خمیده
دستاتو میبوسم میذارم روی دو دیده
ای کاش نمیدیدم رو سرت جای عموده
راستی یا اباالفضل مادرم اینجا نبوده
حس میکنم بوی یاس پَرپَرو
کنار تو بوده گویا مادرو
راحت بکش نفس های آخرو
اگر چه که داغت روی قلبمه
قبول باشه ای آقای علقمه
بوسیدن خاک پای فاطمه
... برادرم عباس دلاورم ، برادرم عباس دلاورم ...
بعد تو دیگه سیرم از این دور و زمونه
بعد تو دیگه جای منم مقتلِ خونه
بعد تو چقدر معجر و خلخال میشه غارت
میری و تن من توی گودال میشه غارت
بی من و تو زینب چه بی طاقته
بی من و تو رو قلبش مصیبته
غمم برا روزای اسارته
روزایی که داره رنج بی حساب
روزایی که نالش میشه بی جواب
روزایی که دور دستشه طناب
... برادرم عباس دلاورم ، برادرم عباس دلاورم ...