منه دل غمین ، با قلبی حزین
منه دل غمین ، با قلبی حزین
باید بی تو باشم دیگه بعد از این
ببین حالمو ، تو احوالمو
پیشت اومدم بعد یک اربعین
پاشو پیریِ زینبو چاره کن
یه رحمی به این حال بیچاره کن
با اون صوت جانسوز قرآن داداش
دوباره دل من رو آواره کن
همه هست زینب فدای سرت
میدونم بریده ست رگ حنجرت
بیا حاجتم رو روا کن داداش
کنارت بذار جون بده خواهرت
... الهی که زینب بمیره برات ...
غم بی امون ، منه خسته جون
سرت روی نیزه داداش غرق خون
چه صحرایی بود ، چه غوغایی بود
با چشمات به من گفتی اینجا نمون
تورو تا روی نیزه دیدم داداش
مثه بید مجنون خمیدم داداش
صدا استخونایی که میشکست
زیر سُم اَسبا شنیدم داداش
داداش از رقیه نگیری سراغ
با پای برهنه تو صحرای داغ
نپرسی چرا دخترت نیست پیشم
بمیرم که دق کرد داداش از فراق
... الهی که زینب بمیره برات ...