سلاطین همه نوکر ، غلامات همه ارباب
شور – شب 30 صفرالمظفر 1395
سلاطین همه نوکر ، غلامات همه ارباب
با یک سلام ساده میشم حرم شرف یاب
تو که شُهره به نام رفیق الرُفقایی
یه امضا بزن آقا بشم کرب و بلایی
اگر چه جا مونده ام از کربلا
تو لااقل بیا و راهم بده
میگن که آغوشت همیشه بازه
آمدم ای شاه پناهم بده
نخواسته حاجت منو میدی تو
ندید عنایت میکنی شاه من
هر کسی که اومد تو روضه محشر
خودت شفاعت میکنی شاه من
... تا به ابد پا علمت هستم ...
... جون بخواه من نوکرت هم هستم ...
زهرا بهم داد جواز نوکریتو
منم یه روز میپوشم لباس خادمیتو
میام صحن گوهرشاد که جارو بزنم من
بازم غبطه ای آقا به آهو بزنم من
غزال خسته ی بیابونتم
معلومه زندگیمو مدیونتم
یکی دو روزه نیست علاقم بهت
من از همون بچگی دیوونتم
نگام نکن بزرگ شدم من همون
بچه ای اَم که یک روزی مادرم
دستمو تو دست تو مهربون داد
بهت سپرد منو کنار حرم
... تا به ابد پا علمت هستم ...
... جون بخواه من نوکرت هم هستم ...
دلم پَر زده بازم دم پنجره فولاد
یکی تورو دوباره به مادرت قسم داد
یکی مریض آورده ، یکی کربلا میخواد
چی میشه که بمیرم توی صحن گوهرشاد
به جون مادرم گرفتارتم
باهات یه جور حس رفاقت دارم
درد دلامو بهت میگم آقا جون
از تو توقع عنایت دارم
کرب و بلا بهم عنایت کنی
دیگه خیالم تا ابد راحته
اینو همیشه یادمون باشه که
پاتوق بچه شیعه تو هیئته
... تا به ابد پا علمت هستم ...
... جون بخواه من نوکرت هم هستم ...