وقتی میبینم من تورو دلم هزارتا راه میره
زمینه – شب اول فاطمیه اول 1392
وقتی میبینم من تورو دلم هزارتا راه میره
پنهون نکن روتو ازم به خدا قلبم میگیره
دردت به جونم مادرم چشمات هنوز بارونیه
گوشواره هات پاره شدن لاله ی گوشت خونیه
بذار ببینم صورتت اِنقدر ورم داره چرا
انگار یکی سیلی زده تو صورت تو بی هوا
پنهون نکن همه چیزو میدونم
که برا تو میخونم
زیر لب أمَن یُجیب
با من بگو تو دلت چی میگذره
خیره چشمات بر دره
شده رفتارت عجیب
... مادر نرو ، مادر خوبم نرو ، مادر خوبم نرو ...
وقتی که راه میری چرا تو دست به زانو میگیری
تو خونه نامَحرم که نیست بگو چرا رو میگیری
راستی بگو ربطش چیه خون لخته ها رو میخ در
چجوری میزدن تورو اون از خداها بی خبر
زنی رو که باری داره میکِشه همراه خودش
کی دیده از غم دق کنه بسوزه تو آه خودش
کاشکی میشد میزدم داداش صداش
بازی میکردم باهاش
با داداشم ای خدا
اما خدا داداش من شد شهید
شد امیدم نااُمید
شد داداش از ما جدا
... مادر نرو ، مادر خوبم نرو ، مادر خوبم نرو ...
زینب برا من دخترم همیشه دردونه تویی
میخوام بگم که بعد من خانوم این خونه تویی
هر شب یه ظرف آب بذار بالا سر حسین من
نذار یه وقتی تشنه شِه نور دل و دو عین من
تو کربلا ناحق آخه که میریزه خون حسین
زینب سفارش میکنم جون تو و جون حسین
زینب ببوس زیر من جای گلوش
میکِشن خنجر به روش
به رگای حنجرش
من هم میام کمکت تو قتلگاه
قتلگاه و سوز و آه
میرسم بالا سرش
... مادر نرو ، مادر خوبم نرو ، مادر خوبم نرو ...