با دلی خسته کنج ویرونه دختری داره
با دلی خسته کنج ویرونه
دختری داره با اشک و ناله میخونه
دیگه از این زمونه سیرم
سه سالمه ولی چه پیرم
قول دادی تنهام نمیذاری
اگه نیای بی تو میمیرم
اَبتا یا حسین ، اَبتا یا حسین
نفس نمونده توی سینم
بیا که روتو باز ببینم
دنیارو بی تو من نمیخوام
دق میکنم تورو نبینم
اَبتا یا حسین ، اَبتا یا حسین
... مَنِ الَّذی اَیتَمَنی ، مَنِ الَّذی اَیتَمَنی ...
روی دامانم شد قمر پیدا
فرش راهش میکنم من این دل شیدا
تموم نقشه هام بر آبه
محاسنت به خون خضابه
لبام تَرَک خورده بابایی
بوسیدنت برام عذابه
اَبتا یا حسین ، اَبتا یا حسین
تورو به روی نیزه دیدم
پشت سرت خیلی دویدم
چشمای خونینِتو وا کن
شبیه مادرت خمیدم
اَبتا یا حسین ، اَبتا یا حسین
... مَنِ الَّذی اَیتَمَنی ، مَنِ الَّذی اَیتَمَنی ...
بعد تو بابا خیر ندیدم من
با صدای حرمله از خواب پریدم من
تو معبرا راهمو بستن
دیدم که کعب نِی به دستن
هم لگد و سیلی بابا جون
زدن سر منو شکستن
اَبتا یا حسین ، اَبتا یا حسین
خسته شدم توی بیابون
تازیونه خوردم فراوون
مدیون عمه ام بابا جون
عمه نبود داده بودم جون
اَبتا یا حسین ، اَبتا یا حسین
... مَنِ الَّذی اَیتَمَنی ، مَنِ الَّذی اَیتَمَنی ...