چشم تو دهلیز کرم ، دست تو لبریز کرم
شور - شب 20 رمضان المبارک 1394
هیئت بین الحرمین طهران
چشم تو دهلیز کرم ، دست تو لبریز کرم
داره هوائیم میکنه عطر دل انگیز حرم
ماه شب تار منی ، خودت کس و کار منی
دستی به این سینه بکش بین همین سینه زنی
اباالفضل ، قربون دست قلمت
اباالفضل ، قربون مشک و علمت
علم نگو ، سایه ی سرم بگو
علم نگو ، قله ی کرم بگو
علم نگو ، حُرمت حرم بگو
حرم نگو ، جنت خدا بگو
حرم نگو ، قلب عاشقا بگو
حرم نگو ، قبله ی دعا بگو
... صاحب علم یا ابوفاضل ، شاه کرم یا ابوفاضل ...
شوق زیارت توو دلم ، یه دنیا حاجت توو دلم
غم به دلم راه نداره وقتی نمیکنی ولم
این من و رؤیای حرم ، خلوت شبهای حرم
افتاده عکسش به خدا توو قاب چشمای ترم
اباالفضل ، قربون عکس حَرمت
اباالفضل ، بگو حرم میبَرمت
حرم حرم ، پَر میزنه دل برا
حرم حرم ، خونه ی کبوترا
حرم حرم ، آسمون کربلا
خرابشم خونمه برم کجا
حسابش هم از همه زمین جدا
رها بشم تا حرم کبریا
... صاحب علم یا ابوفاضل ، شاه کرم یا ابوفاضل ...
عالمی رو قسم بدی ، هیشکی ندیده کم بدی
تو کارِت اینه حاجت ارمنی هارو هم بدی
سقف تو بالا سرمه ، وقف تو پا تا سرمه
اول کارِت کرم و آخر کارِت کرمه
اباالفضل ، قربون لطف و کرمت
اباالفضل ، گفتی خودم میخرمت
منو بخر میشم اگه لازمت
بگو دلم کِی بشه مزاحمت
بیاد حرم تا که بشه خادمت
چقدر دلم تنگ حرمت شده
نکن ولم حرف کرمت شده
آب و گِلَم نذر حرمت شده
... صاحب علم یا ابوفاضل ، شاه کرم یا ابوفاضل ...