مولای ما نمونه ی دیگر نداشته است
مولای ما نمونه ی دیگر نداشته است
اعجاز خلقت است و برابر نداشته است
وقت طواف دور حرم فکر میکنم
این خانه بی دلیل تَرَک بر نداشته است
دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی
آئینه ای برای پیمبر نداشته است
سوگند میخوریم که نبی شهر علم بود
شهری که جز علی در دیگر نداشته است
طوری زِ چارچوب درِ قلعه کنده است
انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است
چون روز روشن است که در جهل گم شده است
هر کس که ختم نادِعلی برنداشته است
یا غیر لافتی صفتی درخورش نبود
یا جبرئیل واژه ی بهتر نداشته است
این شعر استعاره ندارد برای او
تقصیر من که نیست برابر نداشته است
شاعر : حمیدرضا برقعی