کاش یه شب جمعه آقا کرب و بلات باشیم
کاش یه شب جمعه آقا کرب و بلات باشیم
از زائرات باشیم
شب تا سحر دم ضریح پایین پات باشیم
از زائرات باشیم
چون خاک پاتیم ما ، فدائیاتیم ما
در این آستانه مَلَک پاسبان
تویی شهریار و من از نوکران
... امیری حسینٌ و نعم الامیر ...
پِی برده هر کی عاشقه امشب به راز من
سوز و گداز من
ذکر تو تعقیبات بعد هر نماز من
سوز و گداز من
باز اومدم هیئت ، فقط برا بیعـت
در این آستانه مَلَک پاسبان
پناهنده هستم حسین اَلاَمان
... امیری حسینٌ و نعم الامیر ...
کاش عاقبت تو خاک کربلات بمیرم من
عـبد امیرم من
تا در جوار رحمتت آروم بگیرم من
عـبد امیرم من
خودت به من گفتی ، منو پذیرفتی
در این آستانه مَلَک پاسبان
اسیر تو گشته زمین و زمان
... امیری حسینٌ و نعم الامیر ...