فاطمه کو تا ببیند مرتضی در خون نشسته
سنگین - گلچین رمضان المبارک 1384
فاطمه کو تا ببیند مرتضی در خون نشسته
تا بیاید بهر یاری یاور پهلو شکسته
آید آن بانوی غمناک ، بیند او افتاده بر خاک
آید و با چادر خود خون فرقش را کند پاک
... یا علی جان ، یا علی جان ، یا علی جان ، یا علی جان ...
خون دلهائی که خورده مرتضی از داغ زهرا
ریزد از فرق سر او روی خاک شهر غمها
کوفه شد همچون مدینه ، بی وفا و پُر زِ کینه
تازه شد بر آل عترت ماجرای زخم سینه
... یا علی جان ، یا علی جان ، یا علی جان ، یا علی جان ...
کودکان کوفه دیگر مهربان بابا ندارند
کیسه ی نان شبانه نیمه ی شبها ندارند
فرق بابا گشته گلگون ، هر یتیمی زار و محزون
میزند بر سینه و سر از غم مولای دلخون
... یا علی جان ، یا علی جان ، یا علی جان ، یا علی جان ...