به هر جای این خاک زانو زدم
روضه و زمزمه - شب هشتم محرم الحرام 1395
به هر جای این خاک زانو زدم
که پیدا کنم از تنت یک نشون
چه خوشحالن از من گرفتن تورو
میبینی میادش صدا خندشون
همه گریه ها شد علی سهم من
همه غصه ها سهم زینب شده
الهی که بابا بمیره برات
نبینم تنت نامرتب شده
بلند شو نذار تا ببینه کسی
که زینب نشسته کنار تنت
به روی دل زخم خوردم علی
چه داغی گذاشتی تو با رفتنت
... علی جان ، علی جان ، علی جان علی ...
به بابای پیرت بابا رحم کن
اگه رحم نکردن به تو مرکبا
دارم من همه سَعیَمو میکنم
بچینم تنت رو میون عبا
(روضه خوانی توسط کربلایی جواد مقدم)
صدا زد جوونای بنی هاشم بیاید، من دیگه طاقت ندارم، عباشو پهن کرد، هر جای بدن علی اکبرو رو دست میگیره یه جای دیگه رو زمین میمونه. این یعنی اِرباً اِربا. گفت بابا علی اکبرم دیگه وقت نماز کی برام اذان بگه، الله اکبر الله اکبر. یه وقت لشکر شروع کردن هلهله کردن. میدونی چرا، آخه چند قدم مونده بود به علی اکبر برسه، لشکر دیدن حسین با صورت رو زمین افتاد. هی صدا میزنه ولدی، ولدی علی، ولدی علی، علی الدنیا بعدک العفاء. هر چه کرد ...
به یاد همه ی قدیمیا، همه روضه خونا، وقتی به یه روضه خونی به یه پیرغلامی ، به یه کسی که عمری روضه خون در خونه ی سیدالشهدا بوده، میگفتن روضه بخون اینجور شروع میکرد، چی میگفت، روضه ی علی اکبرو اینجور میخوند، میگفت ابی عبدالله اومد قداقد علی خوابید دلش آروم نگرفت، صورت به صورت علی گذاشت دلش آروم نگرفت. هی صدا میزد علی، علی الدنیا بعدک العفاء. صدا زد علی اکبرم، هیچی ازت نمیخوام دوتا خواهش ازت دارم، یه بار دیگه یه بابا بگو. خونارو از حلقوم علی اکبر بیرون کشید، گفت یه بابا بگو برا حسین بسه. دوم خواهشم اینه غیرتیا گریه کنا.
خیز و از جا آبرویم را بخر
عمه را از بین نامحرم ببر
علی اکبرم، گل پرپرم، هر چی کرد جوابی نیومد، اونجا بود که صدا زد.
جوانان بنی هاشم بیایید
علی را بر در خیمه رسانید
خدا داند که من طاقت ندارم
علی را بر در خیمه رسانم
تا اینجای روضه اگر گریه نکردی همین یه فرازو. وقتی یکی از دنیا میره میگن خواهرش بیاد، مادرش بیاد، پدرش بیاد، برادرش بیاد، بیان با بدن وداع کنن. ابی عبدالله یه نگاهی سمت خیمه ها کرد. بگویید مادرش لیلا بیاید، بگویید عمه اش زینب بیاید، تماشای قد اکبر نمایند. میدونی اِرباً اِربا یعنی چی، یعنی دست یه طرف، پا یه طرف، سر یه طرف. آخه چی شد حسین عباشو پهن کرد، مگه چیکار کرده بودن با بدن علی اکبر که صدا زد جوونا بیاید، تکه تکه های بدن علی اکبرو تو عبا بذارید.
نمیشه یه لحظه بدون حسین
تپش های قلبم میخونه حسین
شب و روز دعا میکنه مادرم
جوونم فدای جوون حسین
به یاد شهیدای این مرز و بوم
به یاد شهیدای پیر خمین
همونا که از برکت اسمشون
ما امروز راحت میگیم یا حسین
به داغی که دیدن همه مادرا
به زخم دل این پدرهای پیر
شهیدا نوشتند با خونشون
حسینی بمون و حسینی بمیر
... حسین جان (2) ، حسین جان حسین ...