اگه از مصیبات فردا بگم
اگه از مصیبات فردا بگم
بهم قول میدی تحمل کنی
همین قدر میگم که تو قتلگاه
باید هر چی دیدی تحمل کنی
اگه پاره پاره شد آخر تنم
یا حتی اگه با عصا کشتنم
اگه دیدی تو گودیِ قتلگاه
دارم توی خون دست و پا میزنم
نَه تنها که انگشت و انگشترم
شاید پیرهنم هم به غارت بره
تنم تکه تکه بشه بهتره
نبینم رُقیم اسارت بره
شاید دست و پاتونو زنجیر کنن
تو زنجیر و غل بشکنه ساق ها
الهی که طاقت بیارن همه
زیر ضرب سنگین شلاق ها
یه جور سنگ از روی بام میزنن
میبینی سر بچه ها خونیه
یه جور وانمود میکنن توی شهر
که جرم شما نامسلمونیه
یه بازاری هستش برا برده ها
توی کوچه های یهودی نشین
الهی که پات وا نشه اونجاها
الهی که برگردی تا اربعین