چشای بارونی ارزش داره
واحد – شب 27 صفرالمظفر 1395
چشای بارونی ارزش داره
نوکرت از تو یه خواهش داره
بذار دستت رو سر من باشه
دست گرم تو نوازش داره
زیر بارون گریون تواَم
مثل مجنون گریون تواَم
از دل و جون گریون تواَم
گریه میکنم برات ، برا حال و هوات
دوباره برسون منو به کربلات
... امیری حسین و نعم الامیر ...
به تو و سیاهی عادت کردم
دوباره حس زیارت کردم
چی میشه کرب و بلا بخوام ازت
تو بهم بگی عنایت کردم
حرم الله ست کربلای تو
ته دنیاست کربلای تو
خیلی زیباست کربلای تو
قرصه جای من تا که باشم کنج نگات
دوباره برسون منو به کربلات
... امیری حسین و نعم الامیر ...
همه دردای منو میدونی
از تو چشمام حرفامو میخونی
بی اجازه که نمی شد اومد
لطف زینب اومدم مهمونی
تو محرم امضامو زده
پای برگم امضامو زده
دم مرگم امضامو زده
فقط بذار بیام حرم سرم میدم برات
دوباره برسون منو به کربلات
... امیری حسین و نعم الامیر ...
شاعر : محمدرضا محمدزاده