با اشک دونه دونه غریبونه
با اشک دونه دونه غریبونه
به راه افتادم دنبالت ، خبر ندارم از حالت
غم داره دلِ زارم بی قرارم
نمیره یادت از یادم ، دل به دل زینب دادم
رفتی نگفتی خواهرت بی تو پریشون میشه
رفتی نگفتی بعد تو چشام پُر از خون میشه
رفتی نگفتی دست و پام بعد تو بی جون میشه
دلم آروم نداره ، چشام ابر بهاره
کاشکی یکی برا من ازت خبر بیاره
... وای وای ، وای وای ...
میگردم تو بیابون با دل خون
شاید تورو پیدا کردم ، روضه برات برپا کردم
از دنیا دل بریدم میدویدم
شبیه زینب تو صحرا ، تو بستر افتادم حالا
داره دلم از داغ تو دیگه بی سامون میشه
دیگه شبام بی تو اَخا شام غریبون میشه
چشم انتظارت آخرش پاره گریبون میشه
بیا چشم انتظارم ، خیلی دلشوره دارم
بی تو این روز آخر رو زمین سر میذارم
... وای وای ، وای وای ...
میمیرم ای برادر جان خواهر
به پای دردای زینب ، فدای غم های زینب
میریزم اشک حسرت توی غربت
برای اشکای زینب ، برای آقای زینب
جون دادی تو غربت اگه نشد تنت آزرده
اصلاً کجا جسمت داداش نیزه و شمشیر خورده
اصلاً کجا عمامتو کسی غنیمت برده
حُرمتت مستدامه ، غرق در احترامه
اما جدت رو خاک و خواهرش بزم شامه
... وای وای ، وای وای ...