عشق تو واسم شیرینه اباعبدالله
سنگین – جلسه هفتگی 1396/09/22
عشق تو واسم شیرینه اباعبدالله
داغ تو واسم سنگینه اباعبدالله
نوکریِ دستگاه تو همینش خوبه
فاطمه مارو میبینه اباعبدالله
اباعبدالله ، شمع شبای تارم
اباعبدالله ، ای افضل الاذکارم
خدا میدونه کوچیکتم آقاجون
چقدر خوبه که من هم بزرگتر دارم
... اباعبدالله ، جانم اباعبدالله ...
زینت و فخر ساداتی اباعبدالله
بر همه باب حاجاتی اباعبدالله
کربلا میرم برگشتن بیارم خونه
خاک حرم رو سوغاتی اباعبدالله
اباعبدالله ، شِیبُ الخضیبی آقا
اباعبدالله ، خَدِالتَریبی آقا
شبای جمعه زهرا برات میخونه
بمیرم واست خیلی غریبی آقا
... اباعبدالله ، جانم اباعبدالله ...
فکر حرم که میفتم اباعبدالله
میکنه دوری آشفتم اباعبدالله
مادر تو با گریه هر دفعه میگفت جان
هر دفعه ای که میگفتم اباعبدالله
اباعبدالله ، ای خونه ی امیدم
اباعبدالله ، جونم رو واست میدم
وطن یعنی کربلا خودت میدونی
که من در واقع تو کشورم تبعیدم
... اباعبدالله ، جانم اباعبدالله ...