دل بشکسته ی من کرب و بلای تو بُوَد
سنگین – جلسه هفتگی 1396/10/13
دل بشکسته ی من کرب و بلای تو بُوَد
غرض از خلقت من گریه برای تو بُوَد
به تو و آبرویت نزد خداوند قسم
که همه آبرویم اشک عزای تو بُوَد
ای که در حق تو گفتند قتیل العبرات
اشک ما قطره ای از بحر عطای تو بُوَد
به دعایی که لب تشنه به مقتل خواندی
هر که گرید به تو مرهون دعای تو بُوَد
جز تو مصباح هدی کیست که مصباح هدی
سر خونین بریده زِ قفای تو بُوَد
مرهم زخم تو در گریه ی پیوسته ی ماست
چون نگرییم که این گریه دوای تو بُوَد
اولین گریه کنِ تو ، پدر ما آدم
اولین نوحه سرای تو خدای تو بُوَد
در حرم دور حرم گشته و گفتیم حسین
به خدا کعبه ی ما صحن و سرای تو بُوَد
جان حجاج به قربان تو و حج تو باد
ای که عباس ، ذبیحی به مِنای تو بُوَد
زخم های بدنت بر جگر ماست هنوز
سینه ی سوخته ی ماست که جای تو بُوَد
تویی آن خون خدا ، ای پسر خون خدا
که خداییِ خداوند بهای تو بُوَد
چه کند سلطنت هر دو جهان را میثم
پادشاه است فقیری که گدای تو بُوَد
شاعر : حاج غلامرضا سازگار