پروردگار مُلک جنون زینب است و بس
پروردگار مُلک جنون زینب است و بس
آموزگار مکتب خون زینب است و بس
زینب اگر نبود ، حسینیه ای نبود
در خیمه گاه عشق ستون زینب است و بس
معصومه است و علم لَدُنی نصیب اوست
علامه ی نخوانده متون زینب است و بس
با عشق میشود که به ادراک او رسید
از دیدگاه عقل برون زینب است و بس
اُم المصائبی یکی از شأن های اوست
بر قله ی تمام شئون زینب است و بس
در شام خطبه های علی وار خوانده است
ویران نمای دشمن دون زینب است و بس
ایوب عبد اوست که بی شک خدای صبر
در اصلِ قبل و بعد و کنون زینب است و بس
با اذن او دو دیده ی دل باز میشود
در کربلا جلال عیون زینب است و بس
در یک کلام نائب زهرا به کربلاست
از هر لحاظ فاطمه گون زینب است و بس
دیوانه ایم و سر در هیئت نوشته ایم
پروردگار مُلک جنون زینب است و بس