زمزمه ی اسم تو به درد من تسکینه
شور – جلسه هفتگی 1395/08/12
زمزمه ی اسم تو به درد من تسکینه
سینه که میزنم برات امام حسن میبینه
فکر و ذکرمو بردی تو پِی خودت هر روزه
چی میشه برا یکبارم ببینمت تو روضه
بازم به امید دیدن تو میام و
یه گوشه توی روضه میشینم
اِنی سلمٌ لمن سالمکم
توی روضه بازم رفقامو میبینم
امشب شب مستیِ دلمه
دلمه حرمت حوالیه گنبد
این غلام سیات شیش دُنگ دلش
رو آورد تو روضه به نام شما زد
... مدد ابی عبدالله ، مدد ابی عبدالله ...
بدم خودم میدونم ولی عشقم پابرجاست
موج اگه طوفانی شِه بازم کنار دریاست
خیمه سیاهی پرچم ، علم کتبیه زیباست
محترمه هر چی که منسوبه به این آقاست
یه تیکه آهن وقتی برا من
عزیزه که بشه علم ابوفاضل
زیر علم من میدم سرمو
برا تو آقاجون اگه باشم قابل
ساقی ساقی ساقی مِی بده باز
که چشات منو باز برده تو خماری
میخوام بیام کربلات که تورو ببینم
چرا پس دست رو دست میذاری
... مدد یا ابوفاضل ، مدد یا ابوفاضل ...
نوکرتم هستم من نمیدونم
چِم شده که امشبو بد مستم من
پیاله از کی بوده که مِی تو پیمونم کرد
سرِ خود نرسیدم من زینبت مهمونم کرد
علیاء مخدره دلمو
به ضریح شما پینه زده ارباب
عاقبت به خیری واسه اونه
که یه عمر برا تو سینه زده ارباب
به خدا دیوونه ی خودت و
خونوادتونم اگه رخصت باشه
اسمت ملکه ی ذهن منه
که گدات میگه اسم تو وقتی که پاشه
... مدد ابی عبدالله ، مدد ابی عبدالله ...