خواب دیدم تو دستام یه کارت دعوت از اربابم حسینه
واحد – جلسه هفتگی 1391/05/21
خواب دیدم تو دستام یه کارت دعوت از اربابم حسینه
نشونیِ خونش ته خیابون بین الحرمینه
نوکری که نرفته کربلا دلش پُر از خونه
دنیا بی تو برا من آقا مثل یه زندونه
دل دیوونه ، داره میخونه
ابی عبدالله ، ابی عبدالله
آرزوی قلبم دیدن حریم با صفاته آقا
دلخوشیم تو دنیا دیدن ضریح کربلاته آقا
پای روضه میام به عشق دیدن روی تو
از بهشت هم میگن که بهتره غبار کوی تو
منو دریابم ، خیلی بی تابم
ابی عبدالله ، ابی عبدالله
کعبه ی دل من طاق بین هر دو ابروهاته آقا
تربت نمازم ای عزیز زهرا خاک پاته آقا
زائر کوی تو شدن آقا لیاقتی میخواد
نوکر دربار تو بودن سعادتی میخواد
ساقی بی سر ، پسر حیدر
ابی عبدالله ، ابی عبدالله
کاش میشد دل من قربون چشای خوشگل و ملیحت
کاشکی من میمردم موقع زیارت پای اون ضریحت
دلِ تنگم برا زیارت بهونه میگیره
کفتر دل زِ دست تو آب و دونه میگیره
روح آوازم ، به تو مینازم
ابی عبدالله ، ابی عبدالله