غصه دارم امشب باز میون سینه
شور – شهادت امام محمد باقر (علیه السلام) 1396
غصه دارم امشب باز میون سینه
پر میگیرم آخر تا خود مدینه
مثل شمع دوباره آب میشم میسوزم
آخه آسمونت تاریکه هنوزم
بارونیه ابر چشام ، دوری آخه سخته برام
میرسه از خاک بقیع بوی غریبی به مشام
... حال و هوام دوباره با داغت عجینه ...
...غربت تو مدینه مدینه مدینه ...
زیر آفتاب و سایه بون ندارند
حتی کفتراشم آب و دون ندارند
چهارتا قبر خاکی بی چراغ و گنبد
نَه ضریحی دارند نَه رواق و مرقد
شاه منه محترمه ، اونی که صاحب کرمه
کسی که دنیاست زیر پاش آخه چرا بی حرمه
... حال و هوام دوباره با داغت عجینه ...
...غربت تو مدینه مدینه مدینه ...
سهم این دقایق گریه های عاشق
ذکر روی لبهام یا امام صادق
هم امام چهارم ، هم امام پنجم
پشت پنجره باز گریه های مردم
ذکر حسن یا حسنو ، لحظه ی زائر شدنو
کجا بذارم سرمو ، کی میدونه درد منو
... حال و هوام دوباره با داغت عجینه ...
...غربت تو مدینه مدینه مدینه ...