شعر من از کرم اوست که ارزش دارد
مدح خوانی – عید سعید غدیر خم 1392
شعر من از کرم اوست که ارزش دارد
این جهان از قدم اوست که ارزش دارد
هیئت هم با علم اوست که ارزش دارد
خادمی حرم اوست که ارزش دارد
باز مست از مِی صحبای غدیرم کرده اند
عمری است بر در این خانه اسیرم کرده اند
خواستم مدحیه های علوی بنویسم
عامیانه ولی بین المللی بنویسم
خواستم از دم عشق ازلی بنویسم
در دل خود صد و ده بار علی بنویسم
مرتضی کیست که عالم همه دیوانۀ اوست
این چه شمعیست فقط فاطمه پروانۀ اوست
خبر آورد که آقای غدیرش کرده اند
و به فرمان خداوند وزیرش کرده اند
به ید احمد مختار امیرش کرده اند
و مرا تا ابدالدهر اسیرش کرده اند
غم ندارم به رسول مدنی نایب هست
غصه ای نیست علی بن ابی طالب هست
گوئیا وحی رسیده نبی الله بگو
همه را جمع کن و در وسط راه بگو
برو بر منبر و با یک دل آگاه بگو
اَشهَدُ اَنَّ علیاً ولی الله بگو
تو بگو تا همگان بشنود این اَشهد را
تو بگو تا بشناسند ولی ایزد را
مثل امروز همه مالک و عمار شدند
دست در دست علی با نفسش یار شدند
اما عده ای سخت از این واقعه بیزار شدند
از همان اول کاری چو سگی هار شدند
تا قیامت به دو رویان لجن لعنت باد
بعد پیغمبر اسلام ولایت دارد
او به جن و ملک و اِنس امامت دارد
اوست که بعد نبی حق خلافت دارد
در دل مرد و زن شیعه اقامت دارد
چه قَدَر بیعت با شیر خدا شیرین است
هر کسی منکر حیدر بشود بی دین است
به خدا دلبر دلهاست تعجب نکنید
به خدا شاه دو دنیاست تعجب نکنید
آری او شافع فرداست تعجب نکنید
همه ی هستیِ زهراست تعجب نکنید
اسدالله ست علی کور شود چشم حسود
و یدالله ست علی کور شود چشم حسود
وسط معرکه ها هم قدمش نیست
گفته حاتم که رقیب کرمش نیست
بشری نیز حرف قلمش نیست
بیرقی هم به شکوه علمش نیست
هر که هر جا که رسیده همه کارِ علی است
به خداوند قسم که همه کاره علی است
شاعر : علیرضا خاکساری