حالا که میبینم خوابی که من دیدم همین جا بود
سنگین - شب دوم محرم الحرام 1397
حالا که میبینم خوابی که من دیدم همین جا بود
جایی که تو خوابم خوردی زمین نزدیک دریا بود
نزدیک دریا بود اما تو میگفتی أنا العطشان
آبت نمیدادن افتادی بودی تو دل طوفان
باز این دلم شد زیر و رو ، تعبیر خوابم رو بگو واویلا
یعنی جدا میشی ازم ، دنیامو میریزی بهم واویلا
افتاده از دستم سبو ، تعبیر خوابم رو بگو واویلا
یعنی به قول مادرت ، رو نیزه ها میره سرت واویلا
... آه و واویلا ، آه و واویلا ، آه و واویلا ...
حالا که میبینم خوابی که من دیدم تو صحرا بود
گودالی از نیزه از روی اون بلندی پیدا بود
از خیمه میرفتم روی همین تلی که میبینی
انگار یه چیزی رو سینت حسین میکرد سنگینی
حرفات نَمونه تو گلو ، تعبیر خوابم رو بگو واویلا
یعنی چی رو سینت گذاشت ، جونت دراومد برنداشت واویلا
گرگا تو این صحرا پُرن ، یعنی گلوتو میبُرن واویلا
یعنی تنت رو میدرن ، پیراهنت رو میبَرن واویلا
... آه و واویلا ، آه و واویلا ، آه و واویلا ...
حالا که میبینم باید ببینم غرق در خونی
تو قتلگاهی و میذاری روی خاک پیشونی
یک لحظه آرومی انگار داری نماز میخونی
یک لحظه بیتابی میخوای بیای خیمه نمیتونی
حال خرابم رو بگم ، تعبیر خوابم رو بگم واویلا
آبت نمیده دشمنت ، میشینه ملعون رو تنت واویلا
اول صداتو میبُره ، بعدش رگاتو میبُره واویلا
داره میلرزه پیکرت ، داره جدا میشه سرت واویلا
... آه و واویلا ، آه و واویلا ، آه و واویلا ...
شاعر : مظاهر کثیری نژاد