سر منو نشون نده ، سر خودت چی اومده
سنگین - شب سوم محرم الحرام 1397
سر منو نشون نده ، سر خودت چی اومده
خوشی به ما نیومده ، خوشی به ما نیومده
به صورتت کی چنگ زده ، به پیشونیت کی سنگ زده
خوشی به ما نیومده ، خوشی به ما نیومده
سر بریدت هم رسید ای وای بابا
رگ گلوتو کی برید ای وای بابا
اونی که تا اینجا سرت را آورده
کاش به موهات دست میکشید ای وای بابا
دست کیا سپردنت ، تنور خولی بردنت
شکر خدا که آخرش پیش خودم آوردنت
بار سفر رو جمع کنم ، زحمتو باید کم کنم
... من الّذی اَیتمنی ، من الّذی اَیتمنی ...
حال و روزم خیلی بده ، درد دل من بی حده
خوشی به ما نیومده ، خوشی به ما نیومده
اشک چشام در اومده ، حوصلم هم سر اومده
خوشی به ما نیومده ، خوشی به ما نیومده
میای با هم بازی کنیم بابا جونم
روی همو نازی کنیم بابا جونم
نمیتونه دل بکَنه عمه از من
باید اونو راضی کنیم بابا جونم
ای شمع من چراغ من ، مرهم درد و داغ من
بیا بریم تا اینکه زجر نیومده سراغ من
بار سفر رو جمع کنم ، زحمتو باید کم کنم
... من الّذی اَیتمنی ، من الّذی اَیتمنی ...
کی به گلوت خنجر زده ، به سر و روت خنجر زده
خوشی به ما نیومده ، خوشی به ما نیومده
هر کی منو زد بد زده ، پهلومو با لگد زده
خوشی به ما نیومده ، خوشی به ما نیومده
هنوز داره از دهنم خون میریزه
از صورتم رو دامنم خون میریزه
شبیه مادرت شدم با این زخما
از گوشه ی پیرهنم خون میریزه
گفتم سرم شکست زدن ، با مشت و پشت دست زدن
زیر چشام سیاه شده اینو مردای مست زدن
بار سفر رو جمع کنم ، زحمتو باید کم کنم
... من الّذی اَیتمنی ، من الّذی اَیتمنی ...