رها کن عمه دستمو عمو به والله بی گناهه
سنگین - شب پنجم محرم الحرام 1397
رها کن عمه دستمو عمو به والله بی گناهه
نداره دیگه یاری و غریبونه تو قتلگاهه
شمشیر و نیزه هاشونو ببین که هی میره بالا
دارن عمومو میزنن یه عده بی شرم و حیا
بذار برم نجات بدم عمومو
بذار که با خون بگیرم وضومو
بذار برم نشون بدم گلومو
بذار برم تورو خدا
نرم سرش میشه جدا
نداره این لشکر حیا
... عمو حسین ، عمو حسین ...
ای بی حیا نزن نزن عمومو تنها گیر آوردی
واسه بریدن سرش بگو چرا شمشیر آوردی
دست منو بزن بزن جدا کنش از این بدن
ولی تورو به اون خدا به پیکر عموم نزن
نزن که مادرش داره میبینه
نزن بابام اومده از مدینه
ای بی حیا بلند شو از رو سینه
عمومو بی هوا زدن
جلو چش بابا زدن
نزن تورو خدا نزن
... عمو حسین ، عمو حسین ...