لالایی امیدم ، لالایی بهارم ، لالایی گلم
سنگین - شب هفتم محرم الحرام 1397
لالایی امیدم ، لالایی بهارم ، لالایی گلم
الهی بمونی همیشه کنارم لالایی گلم
به گریه که افتادی قصه شروع شد
دلیل همه خنده های عدو شد
چه نقشه ای دارند برای گلوت با
سه شعبه ای که سهم چشم عمو شد
کاشکی میشد بزرگ شی مثل علی اکبر
همش خیاله نذار که آرزو به دل بمونه مادر
همش سرابه ، به همه گفتم ساعت مرگ ربابه
گهواره خالی گلم باید رو سینه ی خاکا بخوابه
... وای علی اصغر ، وای علی اصغر ...
لالایی قناری ، چقدر بیقراری ، لالایی علی
چشات شده بارون ابر بهاری لالایی علی
نفس توی سینت نمونده عزیزم
کی بغض صداتو شکونده عزیزم
داره زیر آفتاب میسوزه لب تو
سه شعبه گلوتو سوزونده عزیزم
شبیه ماهی تلظی میکنی فدات بشم الهی
آبت ندادن باید بری پَر بکشی نمونده راهی
ای نور دیده ، سرت به پوست بند شده اِی گلو بریده
بشکنه دستش حرمله زندگیمو به آتیش کشیده
... وای علی اصغر ، وای علی اصغر ...
تو رفتی و اما با گریه میخونم لالایی علی
تو رفتی سخته که زنده بمونم لالایی علی
لباست هنوزم تو دستمه مادر
قرار دل زار و خستمه مادر
بابات داره خاک رو تن تو میریزه
چی مرهم قلب شکستمه مادر
بمیره مادر چجوری بوسه از لبات بگیره مادر
سر مزارت نشسته و تو خیمه ها نمیره مادر
جدا نمیشه ، مادرت از بالای قبرت پا نمیشه
برات بمیرم سر تو که به روی نیزه جا نمیشه
... وای علی اصغر ، وای علی اصغر ...