قلبم غم گرفته ، حالم زار و محزون
زمینه - شب عاشورای محرم الحرام 1397
قلبم غم گرفته ، حالم زار و محزون
داداش جون زینب نرو میدون ، نرو میدون
داره لحظه لحظه میشم هی پریشون
داداش جون زینب نرو میدون ، نرو میدون
تو ای مِهرم تو ای مهتاب ، داری میری دلم بیتاب
میریزم من با این اشکام داداش پشت سر تو آب
داری میری و غمگینم ، بده از غصه تسکینم
نگی داداش که بعد از این تورو رو نیزه میبینم
الهی که نشی داداش اسیر نیزه و خنجر
اینا غارت گرن داداش حتی انگشت و انگشتر
... امون ای دل ، امون ای دل ، امون ای دل ...
خوردی بس که شمشیر رفتی دیگه از حال
دورت رو گرفتن توی گودال ، توی گودال
زیر پای دشمن جسمت شد لگدمال
دورت رو گرفتن توی گودال ، توی گودال
یکی سنگ از جفا میزد ، یکی هم با عصا میزد
یکی هم دست خالی بود به پهلوی تو پا میزد
یکی شمرو صدا میزد ، یکی هم بی هوا میزد
یه بدمستی رو میدیدم که سرنیزش رو جا میزد
اومد با نیزه زد داداش توی پهلوت چنان ای وای
دهن وا کردی و نیزه فرو میکرد سنان ای وای
... امون ای دل ، امون ای دل ، امون ای دل ...
وای از اون دمی که قلبم شد پُر از آه
دیدم لحظه ای که با خنجر شمر رسید از راه
از یادم نمیره من با حال جانکاه
دیدم لحظه ای که با خنجر شمر رسید از راه
میدیدم بی حیا اومد ، روی سینت با پا اومد
دیدم که خنجرش روی سر تو از قفا اومد
توی قلبم چه غوغا شد ، دیدم که با سرت پا شد
دیدم که از روی تل داداش سرت رو نیزه ها جا شد
سرت رو روبروی من سر نیزه زد و خندید
که پیرم کرد همین لحظه قدم خم شد دلم پاشید
... امون ای دل ، امون ای دل ، امون ای دل ...