بازم از غم تو قلبم روضه خونه
زمینه – شهادت حضرت زینب (سلام الله علیها) 1397
بازم از غم تو قلبم روضه خونه
موندی بین گودال غریبونه غریبونه
بی یار و علمدار جسمت غرق خونه
موندی بین گودال غریبونه غریبونه
توی گودال چه غوغا شد ، سر رأس تو دعوا شد
چقدر تیر و چقدر نیزه به روی پیکرت جا شد
همه گفتن که تنها شد ، بیا قاتل مهیا شد
اومد شمر و روی سینت نشست و با سرت پاشد
میدید زینب با خنجر شمر سرت رو از قفا میزد
میدید زینب که داداشش رو خاکا دست و پا میزد
... حسین جانم ، حسین جانم ، حسین جانم ...
میدید از روی تل زینب زار و مضطر
با قد خم از راه اومد مادر ، اومد مادر
وقتی که با خنجر از تو میبُرید سر
با قد خم از راه اومد مادر ، اومد مادر
میگفت ای وای حسین من ، لب تشنه تورو کشتن
بمیره مادرت حتی نداری کهنه پیرهن
پاشو میمیرم از این غم ، سر دِرهم شدی دَرهم
چه ها شد با تنت مادر امون ای دل از این ماتم
امون از اون دمی که رفت تنت زیر سُم اسبا
یا اون لحظه که میدیدم سرت رفته روی نِی ها
... حسین جانم ، حسین جانم ، حسین جانم ...
بعد از تو اسیری سهم خیمه ها شد
پای دشمنا به حرم وا شد چه غوغا شد
دستاشون همه پُر از گوشواره ها شد
پای دشمنا به حرم وا شد چه غوغا شد
تو رفتی شد حرم تنها ، میون اون همه اعدا
نبودی و نمیگم من چی اومد بر سر زنها
امون از اون جسارت ها ، رقیت شد تک و تنها
به دست زجر چه زجری دید تک و تنها توی صحرا
توی صحرا روی خاکا موهاشو هی کشید و برد
صدا میزد میگفت بابا ولی مشت و لگد میخورد
... حسین جانم ، حسین جانم ، حسین جانم ...